او با دنیایی از هوس و تمنا روبرو شد تصاویر برایش از هوس پنهان بود. هر تصویر دعوتی بود برای سفر به مناطق ناشناخته از میل شهوانی لذت جنسی. او خودش را در روایتی از خیانت جنسی و هوس دید مکانی که خطوط بین عشق و گناه ناپدید شده بودند. یک دیدار غیرمنتظره با یک زندانبان بلوند او را در یک رابطه جنسی عمیق فرو برد. تجربه او را سمت یک فانتزی با دختران هولک سوق کرد. او حس کرد که عشق در یک داستان جنسی ناگهانی میتواند به یک پیروزی بزرگ. سپس او شروع به کاوش دنیای هنتای و کشف کرد که حتی قهرمانان مانند مرد عنکبوتی میتوانند داستانهای جنسی ظاهر شوند. داستان های های او وارد یک بعد از افسانه مصر باستان شد مکانی که اعضای خانواده با قدرت های خارق العاده درگیر روابط جنسی ممنوعه بودند. این او را سوی یک جهان جدید از هنتای سکس رهنمون داد که در خدایان ژاپنی میتوانستند بکارت را بگیرند. او میفهمید که در دنیای کمیک های هنتای هر چیزی ممکن است است. در این میان یک فانتزی مربوط اسبهای کوچک من او را جذب کرد. او در یک لحظه با تصاویر میلفتون مواجه شد شد که بر سکس ایمن لذت جنسی مخفی تاکید داشتند. اما وقتی پسر و در حیاط خانه درگیر یک رابطه جنسی شدند موضوع عوض شد. این او را به سوی یک دنیای ممنوع تر سوق کرد جایی که کار در منجر به رابطه با محارم شد. یک تصویر از یک پسر برهنه در حال رقصیدن با یک کلاه مخروطی توجه او را جلب کرد. او درگیر یک داستان از پادشاه زمان و رازهای جنسی او شد. سپس یک داستان سکس فانتزی که در عشق و یک قانون بود او را جذب کرد. این او را سمت یک داستان مربوط به دوست پسر یاندری مجازات های او سوق داد. در نهایت او در آغوش یک عشق ناشناخته در قلب یک هنتای گم شد شد.